من بیچاره در شیراز یابند مرا تبریز و بغداد و سمرقند
بگو تا کی کنم این صبر تا کی بگو تا کی کشم این بار تا چند
بتلخی بگذرانم روزگاری که تا نوشم شبی یک شربت قند
خیالم می برد سوی خراسان دلم دارد هوای کوه الوند
چنین است این ولی داعی مرا گفت
که در بندی و در بندی و دربند
شاه داعی شیرازی
شاعر و عارف قرن نهم
شهری پر رمزو راز همانند تمام شهر هایی که پای کوهی بلند بنا شده اند رمز آلود و مبهوت کننده است.
رودبار روستای داماش عمارلو - سوسن چلچراغ (نام علمی: 'Lilium ledebourii')
من جز احد صمد نخواهم | من جز ملک ابد نخواهم | |
جز رحمت او نبایدم نقل | جز باده که او دهد نخواهم | |
اندیشه عیش بیحضورش | ترسم که بدو رسد نخواهم | |
بیاو ز برای عشرت من | خورشید سبو کشد نخواهم | |
من مایه بادهام چو انگور | جز ضربت و جز لگد نخواهم | |
از لذت زخمهاش جانم | یک ساعت اگر رهد نخواهم | |
وقت است که جان شویم خالص | کاین زحمت کالبد نخواهم | |
احمد گوید برای روپوش | از احمد جز احد نخواهم | |
مجموع همه است شمس تبریز | حق است که من عدد نخواهم |